گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
ادوار فقه
جلد اول
علت فاعلی قانون



براي پیدا شدن قانون بحسب آن چه مشهود میباشد یکی از دو گونه مبدأ فاعلی ممکن است موجود باشد.
-1 بشر عادي.
-2 بشر الهی یا پیغامبر.
در قسم اول یک تن (یا چند تن از افراد عادي با مشاوره) به اندازة استعداد فکري خویش، و شاید با توجه به اغراض خصوصی و با
رعایت منافع و مصالح شخصی قانونی تهیه و تا سر حد قدرت آن قانون را در محیط حکمروایی خویش اجراء و بر افراد تحمیل
میکنند و بسا که به محض تغییر اغراض و منافع شخصی یا احتمال تغییر و تبدیل آن باز به میل و ارادة خویش در قانونی که خود
وضع کرده دخل و تصرف و تغییر و تبدیل بکار میبرند.
در قسم دوم یک تن از افراد بشر، که امتیاز او از دیگران و برتري وي بر آنان به آیات بینات و معجزات با هرات، مسلّم و مورد
تصدیق باشد و باصطلاح فلسفی در خصال سه گانه به مرتبۀ کمال باشد قانونی به استناد تنزیل و از منبع وحی و الهام به نام خدا به
24 از 305
مردم عطا میکند و احکامی راجع به عبادات- معاملات- ایقاعات و احکام و سیاسات ارائه میدهد که شئون فردي و جمعی،
جسمی و روحی و دنیوي و اخروي، بسر حد کمال ممکن، در آنها مورد رعایت واقع گردیده است.
قسم دوم که قانونی است الهی و مقدمات امکان و وقوعش مورد تصدیق و اذعان میباشد نسبت بقسم نخست از چند جهت که در
زیر یاد میگردد مزیت و برتري دارد:
-1 گوهر و ذات این قانون از شائبه اغراض شخصی و منافع خصوصی بکلی پاك میباشد.
22
-2 غایت و غرض این قانون والاترین مرتبه و کاملترین درجهاي است که ممکن است براي قانونی منظور و موجود باشد و بر آن بار
گردد.
-3 علاوه بر آن چه در قوانین بشري ممکن است ضامن اجراء قرار گیرد در این قسم قانون، ضامن اجراء دیگري که به خود آن
مخصوص میباشد نیز موجود و مقرر است.
این ضامن اجراء در نظر کسی که باین قانون و گذارندهاش معتقد و مؤمن باشد به جهاتی چند از آن چه در قسم نخست، ضامن
اجراء قرار یافته مؤثرتر و مهمتر میباشد از جمله این که:
-1 این ضامن اجراء در داخل ذات افراد و پیوسته با ایشان همراه است.
-2 این ضامن اجراء موجب تسلی دل مظلوم است که حق او محفوظ و اجرش ملحوظ میباشد.
-3 براي استفاده از این ضامن اجراء رنجی و خرجی بر افراد و اجتماع تحمیل نمیگردد.
فقه اسلامی که بحث از تحولات و ادوارش در این اوراق، موضوع نظر میباشد قانونی است که علت فاعلی یعنی واضع آن علت
اللّ علیه و آله بوده است.
􀀀
اللّ صلّی ه
􀀀
کل و واسطۀ ابلاغش خاتم رسل محمد بن عبد ه
نکتهاي که در اینجا بنظر نویسندة این اوراق رسید و به مورد مینماید که، در این موضع، آن را یاد کنم اینست که بهر حال برخی
بلحاظ « اجتماع » از قوانین را باید زاییده و مولود خود اجتماع یا بتعبیر دیگري لازم عقل اجتماعی دانست بدین معنی که باید گفت
این که اجتماع است آنها را اقتضاء دارد و اگر بشر عادي آنها را تصویب یا پیمبري آنها را امضاء و تایید کرده همان را خواسته که
اجتماع اقتضاء آن را داشته و به تعبیري دیگر عقل مستقل به آن حکم میکرده است.
23
اصطلاح شده از این قبیل است: لزوم فعل عدل « مولوي » که در فقه اسلام براي برخی از احکام در برابر احکام « ارشادي » عنوان
حقیقی در اجتماع و مواد مربوط به آن حقیقت و هم لزوم ترك ظلم و موادي که باین امر ارتباط دارد (مانند قانون مالکیت بمعنی
اعم- اختصاص- که ممکن است از مواد مربوط بوجود عدل و عدم ظلم باشد) شاید از جملۀ همان قوانین باشد که قانونگذاران
بشري یا الهی آن را تأیید و تصویب کردهاند.
چنانکه در ذیل بحث از علت غائی دانسته شد، ضرورت قانون الهی را در بشر فرزانگان و فیلسوفان از راه غایت و غرض اثبات کرده
هم چنین باید در اینجا دانسته شود که برخی هم ضرورت آن را از راه علت فاعلی به اثبات پرداختهاند.
خوانده میشود. خلاصۀ این دلیل « لطف » دلیلی که از این راه عهدهدار اثبات آن مطلوب میباشد در اصطلاح علم کلام به نام دلیل
این است که چون وجود آفریدهگار دانا، توانا و حکیم ثابت شده و چون مدلل گردیده که آفرینش مبنی بر اساس حکمت و
حکمت مقتضی ارشاد و هدایت میباشد پس ناگزیر خالق حکیم بندگان خود را مهمل نمیگذارد و ایشان را به وسیلۀ سفیران
والامقام و پیمبران عظام راهنمایی و ارشاد میکند.
در کتاب احتجاج و شیخ کلینی قسمت اخیر آن را در کتاب کافی) و «1» در روایتی که شیخ صدوق، در کتاب توحید (و طبرسی
25 از 305
با حضرت صادق (ع) نقل گردیده و در آخر « زندیقی » دیگران از قدماء و متاخران آوردهاند از هشام بن حکم زمینۀ سؤال و جواب
آن از ضرورت وجود قانون الهی گفتگو به میان آمده و بر آن استدلال شده است. در این استدلال میان دو دلیل یا بهتر گفته شود
______________________________
1) ابو منصور احمد بن علی بن ابی طالب طبرسی از مشایخ ابن شهرآشوب که در سال پانصد و هشتاد و هشت وفات یافته است. )
24
دو طریق (طریق غایت و فاعل) تا حدي جمع شده. قسمت مربوط باین موضوع ترجمه و در اینجا آورده میشود:
پرسید از کجا و بچه دلیل انبیاء و رسل را اثبات میکنی؟ حضرت در پاسخ وي چنین گفت: چون اثبات کردیم که ما را ..»
آفریدهگاري هست برتر از ما و از همۀ آفریدهگانش و آن صانعی است حکیم که مشاهده و ملامسه و مباشرت و محاجّه میان او و
خلقش امکان پذیر نیست پس ثابت میگردد که او را در میان بندگانش سفراء و برانگیختگانی است که بندگان را به مصالح و
منافع ایشان رهنمایی میکنند و چیزهایی را که بقاء ایشان در بکار بستن آنها و فنائشان در ترك آن چیزها میباشد به آنان
میگویند پس ثابت شد که از جانب حکیم علیم در میان خلقش آمران و ناهیانی هستند که او امر و نواهی خدا را به مردم
میرسانند و اینان پیغمبران و برگزیدگان از میان خلق و حکیمانی آراسته به آداب حکمت و برانگیخته به حکمت میباشند. ایشان
با این که در خلقت و ترکیب با دیگر افراد اشتراك دارند از حیث اخلاق و احوال با آنان مختلف و از ایشان ممتازند.
خداوند حکیم علیم ایشان را به حکمت و دلائل و براهین و شواهدي، مانند احیاء مردگان و ابراء پیسان و شفاء کوران، تائید کرده »
است پس زمین هیچ گاه از حجتی که داراي آیات و معجزات باشد، که صدق گفتۀ رسول و وجوب عدالت او را مدلل دارد، خالی
.«1» « نیست
______________________________
ا أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنَ 􀀀 اللّ عَلَیْکُمْ وَ م
􀀀
داءً.. و هم در آیۀ وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ هِ 􀀀 اللّ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْ
􀀀
در آیۀ وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ هِ « نعمۀ » 1) شاید لفظ )
اللّ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ به قاعدة لطف اشارتی باشد چنانکه رفع عداوت و وضع
􀀀
اللّ وَ اعْلَمُوا أَنَّ هَ
􀀀
ابِ وَ الْحِکْمَ ۀِ یَعِظُکُمْ بِهِ وَ اتَّقُوا هَ 􀀀 الْکِت
اشارت است. « مدنیت طبعی » تألیف قلوب، به قاعده و اصل قانون